سیاهی روبرومون بود دیگه چیزی نمیدیدم تموم راهو جون کندم تموم راهو ترسیدم
چراغ جادمون ماهه منم با ماه همراهم نمیدونم کجا میرم ولی با راه همراهم
یه وقتایی یه جاهایی آدم چیزی نمیدونه یکی راهو یکی چاهه دو راهی روبرومونه یه وقتی راضی از اینی که میبینی خطر کردی همیشه قصه رفتن نیست یه جایی خوبه برگردی..
♫♫♫
از این جایی که ما هستیم یه دنیا نور معلومه ببین جاده تهش چی شد که عشق از دور معلومه تو میبینی کسی از دور داره دستی تکون میده همیشه لحظه ی آخر یکی راهو نشون میده یکی راهو نشون میده..
یه وقتایی یه جاهایی آدم چیزی نمیدونه یکی راهو یکی چاهه دو راهی روبرومونه یه وقتی راضی از اینی که میبینی خطر کردی همیشه قصه رفتن نیست یه جایی خوبه برگردی..
نصف جذابیت دختر به خنگ بودنشه بقیشم با یه دسمال مرطوب پاک میشه
دیشب بابام داشت اخبار میدید بهش گفتم: بابا میدونستی خر میتونه از پله ها بالا بره ولی نمیتونه از پله پایین بیاد؟ گفت: خودم دیدم دیروز از پله ها اومدی پایین! بیخودی شایعه سازی نکن من مهر پدری
امروز از کناره یه پسره رد شدم داشت با مخاطب خاصش تلفنی حرف میزد که یهو گفت: قهر نکن دیگه، مگه من میمون زشته احمقِ تو نیستم؟ بعد انتظار دارین طوفان نیاد؟ زلزله نیاد؟
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . . در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس بد زمونه ای شده بــــد
دو ساعته میخوام بخوابم، لامصب هر چی بالشت و جعبه دستمال کاغذی و ماشین حساب پرت می کنم به کلید برق نمی خوره که لامپ خاموش بشه، واسم یه لنگه دمپایی مونده فقط، این آخرین سلاحمه، دعا کنین به هدف بخوره وگرنه باید بلند شم
صبح دیرم شده بود همسرم با مهربونی بهم گفت اگه میتونی ۱۰۰هزار تومن بده برای کمک به مدرسه دخترمون. منم تحت تاثیر قرار گرفتم و پولو دادم و خوشحال از یک کارفرهنگی. بعد از ظهرش دخترم پرید بغلم و گفت بابت ۵۰هزار تومنی که به مدرسه کمک کردی ممنونم، بعد از نیم ساعت یه اس از طرف مدرسه اومد به این عنوان: رسید مبلغ ۲۰هزار تومن کمک به مدرسه میباشد… به این نتیجه رسیدم که اینا خانواده نیستن که، راهزنن
پسری که نتونه ۴تا مخاطب خاص رو با هم اداره کنه فردا چطور میخواد یه زندگیو اداره کنه ؟؟!
دختره هنوز سنش ۲رقمی نشده تو گوشاش النگو انداخته به نافشم گوشواره اونوقت من دفعه اولی که سوراخ نافمو دیدم دو روز گریه کردم ، فکر می کردم سوراخ شدم کم کم بادم خالی میشه میمیرم
به اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﮕﻮ “ﺑﺮﻭ ﺗﻮ اﺗﺎﻕ” ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻓــﮏ ﮐﻨﻢ ﺧـــﺪﺍ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸـﺪﻩ ﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿـﻦ ﻫﻤـــﻪ ﺗﻘﺴﯿـــﻢ کرده ! به ﻫـــﺮﮐـﯽ ﻣﯿﺮﺳــﻢ ﯾـﻪ ﺣﺴــﯽ ﺑﻬــﺶ ﺩﺍﺭﻡ
یه روز یه خیاشور شورشو درمیاره میشه خیار اصن بد وضی شده بی حیایی